۱۳۸۶ اسفند ۱۵, چهارشنبه

یادی از دیاری

تو خواب وبیداری صداهایی رو که از تو حیاط میان گوش میده. مامانش به یه زبون ناآشنا که نمیفهمتش حرف میزنه. آفتاب تا وسط اتاق اومده. سعی میکنه تکونی به خودش بده وبیدارشه. از تنهایی صبحونه خوردن خوشش نمیاد. شاید هنوز دیر نباشه... دوباره خوابش میبره. بیدار میشه. حالا صداهای تو حیاط رو درست میشنوه.زبونشونو تشخیص میده. میشینه تو رختخواب. چشماشو میماله. بلند میشه. موهای بلندش شاخ شاخ و ژولیدن. از پله ها میاد پایین. تو حیاط مامانش رو میبینه که داره با خاله رب میبزه.
-بیدار شدی؟دست و صورتتو که نشستی. برو صورتتو بشور. دندوناتم مسواک بزن. موشه شب جیش کرده تو دهنتا.
ناخودآگاه دستشو میبره به طرف صورتش,گوشه لبش. این شاید همون جیش موشه باشه. دست و صورت شسته ولی هنوز خواب آلود و بداخلاق میاد.
-گشنمه.
-برو تو اتاق الان برات صبحونه میارم.
چاییش بازم سرده.
چای سرد و دوست نداره, تنهایی صبحونه خوردنو دوست نداره, نداره, نداره. فرداحتمن زود بیدار میشه.زود زود. قبل از اینکه بابا بره سر کار. قبل از اینکه چای سرد شه...

۱ نظر:

ناشناس گفت...

salam.khoobin.omidvaram donia be kametoon bashe.man be toore etefaghi matlabe shoma ro toie in link khoondan:
http://www.dyare-khakestari.persianblog.ir/1385_7_dyare-khakestari_archive.html
ke az joda shodanetoon az oon aqaiee ke behesh alaghe nadashtin neweshte boodin.
rastesh 1 majeraie injoory baraie manam pish oomad.man az khanoomi khoosham mioomad va besiar besiar be oon wabaste boodam oon ham mesle shoma man ro marde idealesh nadid va tarkam kard.bayad begam man az rooze tarke oon ta hala kheily sai kardam beram tarafesh vali oon rad kard va man daram azabe sakhty ro be jorme biliaqaty ehsasy boodan mikeshem va hanooz be iadesh gerie mikoonam.movafagh bashin.

 
-