۱۳۸۶ آذر ۴, یکشنبه

وحشت

از دیدن این قیافه ها دلم بهم میپیچه. فکر میکنم حال اون بد نمیشه؟ قیافه های پر ازچروک با هزار رد از گذشت زمان, شکسته شکسته... شادابی از دست رفته. حالم بد میشه, دلم بهم می پیچه. وحشت همه وجودمو میگیره. از اونا میگریزم از خودم میگریزم. وحشت دارم, از یکی شدن با این صورتها ی شکسته, از پیوستن به این شادابی از دست رفته, ترس دارم از زمان, از روزها که میرن به سرعت باد. قلبم سنگینه و پر ترس, میترسم از یکی شدن با این بازمانده پیکرها در زیر چرخ زمان. ترس دارم...

۱ نظر:

ناشناس گفت...

vayyy khooneye jadid mobarak.. havarta boos o gol o bolbol,khaste nabashi vaghean!!!!oon yeke chie oonvaght oon paiin?!:D

 
-