رو چمن ها دراز کشیدیم. به جای یه پخش ساده که نداریم لپ تاپو با خودمون بردیم که موزیک گوش کنیم. شدم دی جی. موزیک ها رو عوض میکنم و عوض میکنم و باز میرسم به نامجو,, مثل همیشه. اونطرفتر دو تا زن آلمانی که خدا فراموش کرده تو پوستشون رنگیزه کار بذاره دراز شدن. ما که رفتیم بودن و مطمئنم بعد از رفتن ما هم خواهند بود, شاید کاری رو که خدا نکرده آفتاب بکنه. طرف دیگه دو سه تا خانواده خارجی میان. با کلی بساط. از صندلی و میز گرفته تا ماشین بچشون. طبیعتن منقل هم همراهشونه. پیک نیک بی منقل و سوسیس سرخ کرده و گوشت کباب شده نصف پیک نیکه.
آفتاب میتابه. زمین سبزسبزه و آسمون آبی آبی.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱ نظر:
خوش باشید جووووونااااااااااا
ارسال یک نظر