از ترس پدرش جرات نداشت شبا دیرتر از ده خونه بیاد, شوهرش از ایران زن گرفت که دست نخورده باشه, شعار خودش این بود س ک س فقط س ک س قبل از ازدواج!
۱۳۸۶ بهمن ۱, دوشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
باز ما ماندیم و شهر بی تپش، وآنچه کفتار است و گرگ و روبه است. گاه میگویم فغانی برکشم، باز می بینم صدایم کوته است
از ترس پدرش جرات نداشت شبا دیرتر از ده خونه بیاد, شوهرش از ایران زن گرفت که دست نخورده باشه, شعار خودش این بود س ک س فقط س ک س قبل از ازدواج!
-
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر