۱۳۸۷ تیر ۲, یکشنبه

جام ملتهای اروپا یا ساکنان آلمان؟

تو شهر دکه های آبجوفروشی که کم کم علم میشن خبر از بازی قریب الوقوع ترکیه و کورواسی میدن. ترکها با لباس و آرایشی به رنگ قرمز و سفید تو شهر پخشن. تو کافه های مختلف تلویزیون و مانیتورای بزرگ علم شدن برای دیدن مسابقه ها. یه پابلیک ویوینگ هم هست که اغلب هوادارا اونجا جمع میشن. با خودم فکر کردم حالتونو بکنین امشب آخرین بازیتونه.
وقتی که بردن میدونستم که الان شهر پر میشه از صدای بوق ماشینا و ریختن ترکا به مرکز شهر, شهرو از حالت عادی خارج میکنه. ترکن دیگه شلوغ و پر حرارت. هرچند که آلمانی ها از این خصوصیاتشون همچین دل خوشی ندارن ولی بخوان یا نخوان با 3 میلیون ترک, اینجا قسمتی از ترکیه اس.
دیشب فکر کردم خوب روس ها که صد در صد از هلند میخورن.ولی باز هم صدای بوق و عربده روس های پاتیل به یادم آورد که توپ گرده.
آلمان بخواد یا نخواد الان یه کشور چند فرهنگیه. تو خیابون از هر ده نفری که از بغلت رد میشن سه تاش خارجین. ولی روسها و ترکها بیشترین جمعیت خارچی ها رو دارن. با بالا رفتن آلمان و روسیه و ترکیه این احساس رو دارم که انگار فقط آلمان بالا رفته. نیمه نهایی جام اینجا مسلمن پر هیجان خواهد بود. کنجکاوم ببینم مسابقه المان و ترکیه چی میشه وهوادارا چه جوری کنار هم هواداری میکنن.
مصاحبه گری بعد از مسابقه ترکیه از پسر جوون ترکی- که مثل خیلی های دیگه اینجا بدنیا اومده و بزرگ شده- احساسشو پرسید. پسرک که از خوشحالی صداش به زحمت بیرون میومد گفت ما به نیمه نهایی رسیدیم در 20 سالی که از عمرم گذشته هیچوقت چنین احساس زیبایی رو تجربه نکرده بودم. مسابقه بعدی با آلمانه. مهم نیست کدوم برنده بشن. در هر حال ما در فینال هستیم. کلمات زیبایی که با واقعیت زندگی کمی فاصله دارند...

هیچ نظری موجود نیست:

 
-